کسانی که عشایر را مخرب محیط زیست می دانند آنان را همه جانبه نمی شناسند
گزارش سفر_ سفر که آغاز شود تازه اول ماجرا است. ماجرایی که همچنان ادامه دارد از گذشته های دور تا کنون. از آن روز که آدمی برای بهتر زیستن به کوچ کردن از زیستگاهش به سرزمین های دیگر اندیشید. انسانی که در جغرافیای گستردۀ این سرزمین اهورایی می زیست، همچون پرندگانی که هوای سرد آنان را وادارِ رفتن به سرزمین های گرم می كرد، او نیز به هر روی به رفتن و یکجا نماندن اندیشید.
همچنان این یکجا نماندن با مردمانی از این سرزمین نسبتی نزدیک دارد. گویی این رفتن برای ادامۀ زیستن ضرورتی انکارناپذیر است. باید رفت؛ رفت تا همچون پیشینیان به گرمی اندیشید به هرم آتش اجاقی گرم که در نزدیکی سیاه چادری مهیا می شود.
و این سیاهی چادر به سفیدی درون انجامیده است. به قلبی که با هر تپش، پاکی را به اطرافیانش هدیه می کند. فرصتی دو روزه پیش آمده است تا میهمان عشاير چهارمحال و بختياري این مردمان پاک باشيم و به خود بينديشيم و قدري زنگارهای درون را با کیمیای این روح های بخشنده بزداييم.
بختیاری ها از این پاکی بسیار بهره دارند. آنانی که سخت با طبیعت پیرامونشان در ارتباطی بی واسطه اند و نسبتشان با افق های باز بسیار نزدیک است.
امروز آخرین روز مهر ماه ۱۳۹۶ است. قدم به اطراق گاهشان كه می گذاری، به پیشوازت می آیند. غریبه گی واژه ای غریبه است برای آنان. در ویزور دوربین می بینی از دورترها پیرزنی به سیاه چادری بختیاری نزدیک می شود. نزدیکتر که می رسد انبوهی هیزم در پشتش دیده می شود. راستی این قوت و توان از کجا می آید؟
ـ خدا قوت مادر! از کدام طایفه هستی؟
لبخندی می زند و می گوید: «طایفه مووری. هفت لنگیم.»
ـ هنوز کوچ نکرده اید؟ هوا که سرد شده؟!
ـ می رویم. به زودی می رویم.
ـ قشلاقتان کجاست؟
ـ ایذه میرویم.
ـ هیزم می سوزانید؟
ـ چوب های خشک درختان بلوط است.
در همۀ این سال ها ندیده ام مرد و زن بختیاری احترام به طبیعت و محیط زیستش را نادیده بگیرد. او از هر کسی بهتر می داند که نَفَس او با نَفَس درختان آمیخته است. ندیده ام شاخۀ تری را شکسته باشد و زخمی بر تن زیستگاهش نشانده باشد. کسانی که عشایر را مخرب محیط زیست می دانند یقین دارم که آنان را همه جانبه نمی شناسند. مگر می شود چنین مردمانی مهمترین سرمایۀ زندگیشان را محترم نشمارند و به تخریب آن بپردازند؟!
از او می خواهیم که همچنان لبخند بزند تا با ثبت تصویری، این لبخند به همۀ مردم ایران هدیه شود. در عمق نگاهش غمی موج می زند، با وجود خستگی سال ها تلاش و کوشش، همچنان با لبخندی دیگر همه را میهمان خود می کند. از پشت ویزور دوربین تصویربرداری، این لحظۀ زیبای سحرانگیز در تاریخ سترگ این شیرزنان سختکوش عشایری ثبت می شود.
گزارش از یوسف نیک فام .
ثبت دیدگاه