ضرب المثل ها عبارت ها و جمله های موزونی هستند که حاوی پندها و اندرزهای گوناگونی می باشند. موجب آگاهی بخشی ، پندآموزی و عبرت آموزی می شوند. این ضرب المثل ها که گاه پیشینه آنها به چند قرن و شاید هزاران سال قبل باز گردد و سینه به سینه به نسل های بعدی منتقل شده اند ، دریچه ای برای شناخت ابعاد مختلف و جنبه های گوناگون فرهنگ و جامعه هستند. آنها گویای واقعیتهای آشکار و پنهان جامعه و بازتاب بسیاری از رسوم ، عادت ها و شیوه های زندگی یک گروه و یک قوم می باشند. معلوم می دارند که در قلمرو یک فرهنگ چه کارهایی ناپسند و ناخوشایند و انجام کدام اعمال و رویه ها خوشایند و مطلوب است.
در ضرب المثل هاست که زبان و فرهنگ به هم نزدیک می شوند و ابعاد مختلف زبان گفتاری مردم را آشکار می سازند. همچنین می توانند راهگشا ، در یافتن بسیاری از پرسشهای ما در باره زبان و فرهنگ باشند.
در زیر تعدادی از ضرب المثل های بختیاری با برگردان فارسی آنها ارائه می شود:
• عروس بونه وه دلس بید ، چرنید ، گد خروس پام تلنید.
عروس که بهانه به دل داشت ، جیغ کشید و گفت : خروس پایم را له کرد.
کنایه از: بهانه جویی و ناسازگاری عروس
• تیلی که تخم ناد ، هندا داسه
جوجه ای که تخمگذار شد ، همسن مادرش است.
کنایه از: فرزندی که ازدواج کرد و بچه به دنیا آورد ، همسن پدر و مادرش شده است.
• بختم ، بخته دامه ، کوشا ، دامم وه پامه
بخت من مثل بخت مادرمه ، کفش های مادرم را هم به پا دارم.
کنایه از: تاثیر گذاری والدین در سرنوشت بچه ها
• هر کی ناره دالو ، نی ره هونه هالو
هر کس مادر بزرگ ندارد به خانه دایی اش نمی رود.
• مهمون هر کی ، هونه خدا هر چی
مهمان هر کسی که باشد ، میزبان با هر چه دارد از او پذیرایی می کند.
• علف سر ریشه خوس ، سوز ایبو
علف سر ریشه خودش جوانه می زند و رشد می کند.
کنایه از: تاثیر خانواده در سرنوشت و تربیت آدمی
• ار لیشم ، گوشت میشم.
اگر زشتم ، لیکن ذاتی پاک و باارزش دارم.
کنایه از:تاکید بر نجابت و اصالت
• وه بنگشت گدن ، سوکی یا سنگین ، گد ، سوک ، سنگینی ، دس خومه
از گنجشک پرسیدند سبکی یا سنگین ، پاسخ داد ، سبک یا سنگینی دست خودمه.
کنایه از: اختیار و اراده آدمی
• گرگ که پیر ایبو سگ بس خنده
گرگ که پیر می شود ، سگ او را مسخره می کند.
کنایه از: خوار شدن آدمی
• هر چی کنی ، سی ناکس ، نه ایگو خو ، نه ایگو بس
برای ناکس هر هر اندازه کار کنی ، نه می گوید ، خوب است ، نه می گوید ، کافی است.
کنایه از: رویه انسان های بی ارزش و قدرنشناس.
• کر خو مال سی چنه سه ، کر لیش مال سی چنه سه
نه پسر خوب و با لیاقت مال می خواهد (بدست می آورد) ، نه پسر پست و نالایق. (بر باد می دهد)
• گرگن گرهدن ، پند دادن ، گد ولم کنین ، گله رهد.
گرگ را گرفتند ، نصیحت کردند که دیگر به گله حمله نکند ، گفت: رهایم سازید ، گله رفت.
کنایه از: ترک عادت نتوان کرد.
• نه کور حیا داره ، نه کچل ، مزگ سر.
نه آدم کو حیا دارد نه کچل مغز سر دارد.
کنایه از: اینکه آدم های بی حیا و بی چشم و رو هیچ وقت حیا نمی کنند و از رو نمی روند.
• قاطرن نل کردن ، پشغه کوره هم پاس بلند کرد ، گد مونم ، نل کنین.
قاطر را که نعل کردند ، پشه کوره نیز پایش را بلند کرد و گفت: مرا نیز نعل کنید!
• بز که اجلش ایرسه ، نونا ، شونه خوره
بز که اجلش فرا می رسد ، نانهای چوپان را می خورد.
• لیوونه زه گسنی مرد ، گدن ، گرده گرس گلیس
آسیابان از گرسنگی مرد، گفتند نان در گلویش گیر کرد.
• افتو زی همچو که دز دلس خاس
آفتاب جایی طلوع کرد که دزد دلش می خواست.
کنایه از: خوش شانسی آدم نا اهل.
• سگ ، دم هونه ساوس ، زله
سگ در خانه صاحبش زرنگ است.
• همبونه دادن خرس وراره ، خردس ، گد ، جا مزم.
انبان را به خرس دادند که درست کند ، آن را خورد و گفت: جای دستمزدم.
• سرونه سر زینه بیوه ، دهل ، درس
از بدشانسی زن بیوه ، دهل پاره شد.
کنایه از: بدبیاری و بدشانسی
• سی گا مکال ،چه یه من ، چه صد من.
برای گاوی که خیش نمی رود و تن به کار نمی دهد ، چه یک من و چه صدمن بذر ، فرقی نمی کند.
کنایه از: آدمهایی که تن به کار نمی دهند ، فرقی نمی کند که کار چه باشد.
• کچل که مینا دار ایبو ، زه داغ مینا ، هار ایبو.
زن کچل که صاحب مینا و دستار می شود ، هار می شود.
کنایه از: کم ظرفیتی افراد.
• اوره شومه باداده ، حسنی که خدا داده
ابریشم تاب داده ، حسنی که خدا داده.
کنایه از: اینکه هر کسی را خدواند به شکلی خاص آفریده است.
• بهیگ به هونه بوس ، تی ناشت ، گهدن ، غلا ، مین ره ، تیاس کند.
عروس اصلاً از اول چشم نداشت ، گفتند: کلاغ در راه چشمانش را کند.
کنایه از: عیب پوشی دختر برای شوهر دادن.
زبانزدهای بختیاری
باد اورد خدا دا به حوشه چین: مصداق تغاری بشکند ماستی بریزد،جهان گردد به کام کاسه لیسان.
گیوه کش پا پتی: کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.
بالا جام نی دوون هم نی نشینم : کنابه از افرادی که به چیز کم قانع نیستند و زیاد هم گیرشان نمی آید.
کیکنید و چرنید خروس پامه تلنید: به بهانه ای دیگر از انجام کاری سرباز زدن ،بهانه جویی.
ار بووسه نیدی ادا شاهی اکرد : اگر پدرش را نمی دید ادعای پادشاهی می کرد.
کا نداشت یه چی یی داشت: کنایه از نو کیسه.
دلته بنه به دلدون آردته بنه به همبون:آسوده و خاطر جمع باش
هر که گده داره دده نداره: کنایه از افراد تنها خور و خود خواه
حونه مبا بی کهخدا احمد اره مومد ایا:خانه بی برزگتر نباشد هرج و مرج می شود
میراث خرس اگرده به کفتار:
آدمیزا بانده بی باله : کنایه از سرعت انجام کارها و سرعت در رسیدن به مکانی دیگر
آربیز به قیلون گو دو سیلا داری : مصداق آنکه عیب بزرگ خود را نمی بیند و عیب کوچک دیگران را برمی شمارد.
آسیو درادره لوینه کپنه : شمالی ها می گویند هنه بزو (یکی هیزم می شکند و دیگری می گوید هن.): یکی کار انجام می دهد دیگری نفس نفس می کند.
بهیگ وختی گشنه س ابو یاد آش عروسیس اوفته : در شرایط سخت و نداری به یاد ایام خوش افتادن.
افتو ز اوچو که دز دلس اخواست : اوضاع بر وفق مراد آدم بد و تبهکار گشتن.
سگ که چاق ایبو گوشتس نیخورن: آدم بی ارزش همیشه همان است و ظاهرش هم عوض شود همان است.
همبون دادن به خرس گن ورآرس خردس به جا مزدس:مصداق همان آفتابه را خرج لحیم کردن.
منیر به رنگ زردم گادین (گژدین ) زیر بردم: فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه.
نون جو نه ری داره نه آستر: آدمی که خوب و بدی برایش یکسان است.
گا مرد و شیر وهره بهرست: فلانی مرد و بده بستان ه(معاملات)
قطع شد.
تازی وخت شکال….س ایا: کسی که در موقعیت حساس صحنه را ترک می کند.
نه ز پل اره نه ز گدار: کسی که به هیچ صراطی مستقیم نمی شود. یک دنده.
حور سهر مینت خمه کشت و بیرینت مردمه:توش خودم را کشت و بیرونش دیگران را ،ظاهر فریب
لوینه ز گسنه یی مرد گن گرده گرهسه:کسی از گرسنگی مرد و دیگران می گفتند نان در گلویش گیر کرده. باور نداشتن اطرافیان از مشکلات افراد.
کاسه ای داریم آرک برک تو پرس ک مو پر ترک: کنایه از داد و دهش دو طرفه
حیا دار گ حیام ابو بی حیا گ زم اترسه:آدم آبرومند از حیاداری خودش کنار می کشد و آدم بی حیا فکر می کند از او ترسیده اند
جوم دهرسته الصم نپهرسته:اگر مفلس شده ام ولی اصل نسبم از دست نرفته
گرگ که پیر ابو تعمره سگ ابو:سن که بالا می رود جوانان قدرت می گیرند و پیران را تمسخر می کنند.
بچه یا وا ریش بوه ورس بجهمه یا ترنه دا : اشاره به اهمیت تربیت والدین و کنایه از افراد بی خانواده.
برزیر که وامهنه داسنه کل و تیز اکنه :برزگر که از کار وامی ماند ، سعی کردن در یافتن مقصر دارد.
به خرس گن حرف بزن گد پمپلاپف : کسی که فن بیان ندارد و نسنجیده سخن می گوید.
تا داریم سر ایدراریم همی که نداریم پیت ایوراریم: تا داریم زندگی و سرفرازی می کنیم هنگام نداری به خود می پیچیم مار تا صاف نبو به سیلا نیره:صداقت و راستی مایه ی پیروزی است.
دندون اسب پیشکشینه نی شمارن: از هدیه نیاید ایراد گرفت.
به شیطون گن خدا بوته بیامرزه گ چی که نیبو: کاری که با عقل جور نیست.
تا نبوهه امر حق نیوفته بلگ درخت: همه کارها با خواست خداست.
به بنگشت گن سوکی یا سنگین گ سوک سنگینیم دست خمه: احترام هرکس به خودش بستگی دارد.
به توشمال گن بزن گ تنگه پام درد اکنه: کنایه از بهانه ی بیجا آوردن.
به میش اگو بجه به گرگ اگو بگرس: مصداق شریک دزد و رفیق قافله.
برد سر جا خس سنگینه: هرکس در جایگاه خود وقار دارد.
شون گله ن ول کنه حونه خدا دست زس نی ورداره:چوپان گله را رها کند صاحب گله رها نمیکند.
ماهینه که نیخون بگرن دس ایارن سی دینس:وقتی راغب به انجام کاری نباشند. کاری می کنند که حاصل ندارد.
هرچی کنی سی ناکس نه اگو خووه نه اگو بس:برای آدم قدر نشناس کار کردن بی فایده است.
دس خوم کس خوم: به خودم تکیه می کنم.
هرکی گپی نداره نشینه سا یه یرد گپ:هرکس بزرگی ندارد به سنگ بزرگی تکیه می کند.
بز به پا خوس کشن به دار میش به پا خوس : هر کسی باید در مقابل اعمال خود پاسخ گو باشد(که گناه دگران برتو نخواهند نوشت)
کور بهتر به حونه خوس ره ابره: نابینا هم خانه ی خود را بهتر بلد است.
پوس خووه که بوس خووه: اصل و جوهر خوب است که ظاهر خوب است.
گرگ زه به گله هول به یکی دارون: گله را گرگ زد وای به حال آنها که یک گوسفند دارند.
بردیم به آسماری دس ز دینم نی ورداری: بیچاره ام کردی هنوز هم رهایم نمی کنی؟
جلتم ور ملتم: خواه ناخواه جورم را باید بکشی.
بید ار تهله سایه س شرینه:درخت بید اگر ثمری ندارد ولی سایه ی خوبی دارد.کنایه از اینکه اگر خصلت بد را می بینی صفات خوب را هم ببین.